نظریه انتخاب در سال 1998 توسط ویلیام گلاسر ( با بسط کار اولیه اش که کنترل درمانی است ) پایه ریزی گردید
و در آن بر 5 نیاز اساسی انسان ( بقاء، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و تفریح ) تاکید شده است
که انگیزش تمام انسان ها از آن نشات می گیرد. این نیازها درونی، جهان شمول، پویا و در همخوانی با هم می باشند.
در نظریه انتخاب اعتقاد براین است که ما برانگیخته می شویم
تا از طریق بنیان نهادن " دنیای کیفی " ویژه خودمان به ارضای این نیازها بپردازیم.
دنیای کیفی دربرگیرنده انسان های مورد علاقه ، عقاید و " خواسته هایمان " است.
انجام دادن یعنی تمام آن رفتار هایی که از ما سر می زند و معمولا این انجام دادن ها هدفمند می باشند.
درهر صورت وقتی تفاوت ادراک شده ای میان آنچه که بدست آوردیم
وآنچه که می خواهیم وجود داشت،
تلاش می کنیم تا با نزدیک تر شدن به ارضای نیازهایمان و رسیدن به خواسته هایمان این " ناکامی " را به حداقل برسانیم
یا حذف کنیم ( تریگوناکی، 2002). دنیای کیفی از برداشت هایی از مردم، موقعیات و چیزهایی که مثبت هستند ساخته شده است.
این برداشت ها و تصورات برای فرد بسیار در ارتباط با برآوردن نیاز است.
معمولا نیازهای ما به شکل تصاویر تداعی می شوند
و این تصاویر بیانگر زندگی توام با ارضای نیاز است که ما دوست داریم
چنین زندگی ای را تجربه نماییم ( سوهن،2004). اما رفتارهای ویژه ای که هر فرد انتخاب خواهد کرد
تا به ارضای نیازهای اساسی نایل شود به نسبت هر فرد بی نظیر است
( لوید،2005).
منیره کردلو مسئول مرکز مشاوره صبا تمام سعی خود را برای برخورداری شما از مشاوران و روانشناسان مجرب نموده و آماده عقد قرارداد با مدارس دوایر دولتی و غیر دولتی می باشد.
:: موضوعات مرتبط:
واقعیت درمانی ,
,
:: برچسبها:
واقعیت درمانی ,
:: بازدید از این مطلب : 324
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0